۱۳۹۲ مرداد ۱۷, پنجشنبه

شب‌ نوشت

باید با شرایط کنار اومد؛ دیروز رفتم بیرون و براش پیام دادم "چطوری میشه دیدت؟ حتی برای چند دقیقه. خواهش میکنم"
خودش زنگ زد و احوالپرسی کرد. پیش یکی از دوستانش بود که من هم میشناسمش؛ خیلی با هم جور هستن، من هم بهش گفتم همین که صدات رو شنیدم کافیه، اون هم هیچ حرفی نزد که من ازش خواستم هم رو ببینیم و تشکر کرد و خیلی ساده و معمولی قطع کردیم. واقعیتش 9 روز بود از نزدیک ندیده بودمش، دیگه طاقتم تاب شده بود. البته الان شده 10 روز.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر