۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۲, پنجشنبه

جمهوری تبلیغات اسلامی! (بخش ششم)

با توجه به نزدیک شدن به انتخابات ریاست‌جمهوری آخرین قسمت مجموعه‌ی جمهوری تبلیغات اسلامی را با محوریت تکنیک‌های مرتبط با انتخابات پیش خواهیم برد. نگارنده امیدوار است بعدتر به واکاوی دیگر شیوه‌های تبلیغات سیاسی پرداخته شود.

شعار تبلیغاتی
یکی از تکنیک های تبلیغاتی استفاده از شعار است . در این شیوه تبلیغاتچی ایده و عقاید خود را در قالبی زیبا و مختصر بیان می کند که این مختصر و زیبا بودن عاملی تأثیرگذار در مخاطب می شود و از اقتصاد تبلیغ که همان صرفه جویی در استدلال ، دلیل و برهان و زمان می شود بهره می گیرد .
شعار نویسی دارای قواعدی است که عبارتند از :
شعار تبلیغاتی باید به اندازه ای ساده تهیه شود تا یادآوری آن آسان باشد .
شعار تبلیغاتی باید به نحوی باشد که فرق بین ایده ها و عقاید را از یکدیگر متمایز سازد .
شعار تبلیغاتی بایستی قدرت برانگیختن حس کنجکاوی را داشته باشد .
اطمینان حاصل شود که شعار تبلیغاتی امتیازات عقاید و ایده ها که را به نحو جالبی نشان می‌دهد.
در تهیه شعار تبلیغاتی باید سجع ، قافیه و ترکیب جملات و کلمات رعایت گردد . امروزه تقریباً تمامی گروه های سیاسی برای هر دوره انتخاباتی شعاری را به فراخور آن دوره تهیه و آماده می سازند که اکثر این شعارها به چند دلیل در جامعه ایرانی باب نشده است . یکم ؛ غالب شعارها با زندگی شهروندان ارتباطی ندارد. دوم وجه تمایز گروه های سیاسی از یکدیگر نیستند . سوم از قافیه و سجع لازم برخوردار نیستند و چهارم و از همه مهمتر نحوه انتشار و ترویج شعار را به فراموشی می سپارند و تصور می کنند به صرف ساختن یک شعار ، دیگر این بخش تبلیغی به پایان رسیده است و سپس در هنگام انتخابات به یکدفعه از آن استفاده می کنند در صورتی که این روند باید مدتها قبل به  ترویج انجام شود و سپس در زمان انتخابات از ثمره این فرایند تبلیغی استفاده شود . نمونه شکست خورده آن شعار اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری نهم و مجلس هفتم بود که شعار « سرنوشت را باید از سر نوشت » را مطرح ساختند که هیچگونه ارتباطی با شهروندان جامعه نتوانست برقرار سازد و حتی خیلی از شهروندان این شعار را نیز به یاد ندارند .

مناظره
انجام مناظره می تواند یاری دهنده رأی دهندگان باشد به خصوص در مورد آن دسته از رأی دهندگانی که به ویژگی های مسایل بیش از ویژگی های حزب یا اینکه چه کسانی طرفداران حزب هستند اهمیت می دهند . مشاهده بحث های تلویزیونی کمک خوبی هستند. لذا مناظره توانایی بینندگان در قضاوت روی کاندیداها و موضع گیری های آنها را بالا می برند. در مناظرات تلویزیونی به چند گونه می توان عمل کرد:
مناظره بین احزاب و گروه ها قبل از زمان تبلیغات انتخاباتی : در این نوع مناظرات مسایل و مشکلات مردم و کشور به بحث گذاشته می شوند و سپس برنامه های احزاب و گروه های حامی کاندیداها عنوان و مقایسه می گردند . البته این نوع مناظرات زمانی است که نظام حزبی در یک جامعه جا افتاده باشد و شهروندان به تمایز احزاب و گروه ها نسبت به یکدیگر باور داشته باشند و در جامعه غیر حزبی همچون ایران این نوع مناظرات محقق شدنی نیست و اگر هم بین دو طیف اصولگرا و اصلاح طلب مناظره انجام شود فقط می تواند در حد کلیات باشد و در جزئیات هیچگاه طیف های سیاسی اجماع ندارند و در ضمن این نوع برنامه ها فقط برای فرهیختگان و علاقه مندان به سیاست قابل فهم است .
مناظره بین نامزدهای انتخاباتی: در این مناظرات که بیشتر در زمان تبلیغات انتخاباتی پخش می‌شود نامزدها به وجوه تمایز برنامه های کاری خود و دیگران می پردازند و محاسن و نوآوری های برنامه های خود را در معرض نمایش قرار می دهند . البته مناظرات شخصی تنها به نوع برنامه و استدلال ختم نمی گردد بلکه نوع چهره ، نوع بیان ، ژست‌ها ، ارتباطات غیر کلامی اعم از جسمانی و بیانی ] تن صدا ، کشیدگی در کلام ، لحن و غیره [ نیز در موفقیت یا ناکامی مناظره تأثیرگذار می باشد .

تکنیک افزایش هزینه عمل برای رقیب
این تکنیک تلاش می کند در احساس و برآورد حریف نسبت به ارزش هدف هایی که دنبال می کند، دگرگونی ایجاد نماید . برای این منظور باید ترتیباتی اتخاذ نمود که حریف احساس کند که می‌باید هزینه زیادی برای ایجاد و استمرار بحران پرداخت نماید . اتخاذ شیوه های زیر برای منظور فوق لازم است .
1- کاهش تخمین نظری بهای خالص ایجاد و تداوم بحران
1-1  افزایش مقدورات و قابلیت خودی و نمایش قدرت به گونه ای که حریف پیام را دریافت نماید.
2-1 قرار دادن عوامل بحران ساز در مقابل مردم
3-1 انجام عملیات روانی و تخریب روحیه طرف مقابل
2- افزایش ارزش نظری موضوع مورد اختلاف ( یا افزایش بهای تسلیم و سازش )
1-2 اعمال تهدیداتی که حیثیت و موضوع اعتبار را برای زمینه سازی مذاکرات آینده بالا ببرد .
2-2 موضوع مورد اختلاف را به مسائل دیگر متصل و ادعا نمود که مسئله تنها یک جنبه کوچک از یک قضیه بزرگ است .
3-2 به مشروعیت و انصاف خودی در اتخاذ مواضع تأکید گردد .
4-2 اشاره و تکیه بر ارزش های اخلاقی در رابطه با موضوع اتخاذ شده
5-2 اشاره و تأکید بر حقوق مشروع و قانونی
6-2 اشاره به روابط و سنت های تاریخی ، همبستگی های قومی ، مذهبی و فرهنگی و غیره .
3- پافشاری و ایستادگی در مقابل حریف .

تکنیک های تمکین طلبانه
الف ) وعده ؛ اگر تمکین کنی به تو پاداش می دهم .
ب ) تهدید ؛ اگر تمکین نکنی مجازات می شود .
پ ) کاردانی مثبت ؛ اگر تمکین کنی به علت « ماهیت امور » پاداش خواهی گرفت .
ت ) کاردانی منفی ؛ اگر تمکین نکنی به علت « ماهیت امور » مجازات خواهی شد .
ث ) دلبستگی ؛ من دوستانه اقدام می کنم و به تو کمک می کنم تا در وضعیت روحی خوبی باشی ، به طوری که بتوانی تمکین کنی.
ج ) پاداش دادن از پیش ؛ قبل از اینکه تقاضای تمکین کنم به تو پاداش می دهم .
ج ) انگیزش بیزاری آور ؛ مدام تو را مجازات می کنم تا تمکین کنی .
ح ) دین ؛ به علت الطافی که به تو کرده ام به من مدیونی و باید تمکین کنی .
خ ) جاذبه اخلاقی ؛ می گویم اگر تمکین نکنی اصلاً اهل اخلاقیات نیستی .
د ) خود احساسی مثبت ؛ به تو می گویم اگر تمکین کنی احساس بهتری از خودت خواهی داشت .
ذ ) خود احساسی منفی ؛ به تو می گویم اگر تمکین کنی احساس بدتری از خودت خواهی داشت .
ر ) ترغیب مثبت ؛ به تو می گویم که فردی که ویژگی های خوبی داشته باشد تمکین خواهد کرد .
ز ) ترغیب منفی ؛ به تو می گویم که فقط اشخاصی که صفات نامطلوبی دارند تمکین نخواهد کرد .
ژ ) نوع دوستی ؛ به تو می گویم که شدیداً به تمکین تو نیاز دارم .
س ) احترام مثبت ؛ می گویم اگر تمکین کنی افراد مورد احترامت ، نظر بهتری در مورد تو خواهند داشت .
ش ) احترام منفی ؛ می گویم اگر تمکین کنی اشخصاصی که برای آنان ارزش قائلی ، در مورد تو دیدگاهی نامطلوب خواهند داشت .

تکنیک های مونولوگ و دیالوگ
تبلیغ از طریق بحث و گفتگو ] دیالوگ [ بهترین شیوه ایجاد تغییر در عقاید و تبلیغ یک جانبه ]مونولوگ [ مؤثرترین  وسیله برای تقویت عقاید موجود است . به تعبیر ساده تر تغییر نگرش ]مخالفان [ نیاز به چالش و استدلال با آنها دارد زیرا آنها خود صاحب نگرش می باشند و هیچ دلیلی ندارد که بخواهند با اولین اطلاعات نگرش خود را تغییر دهند و لذا این مبلغ است که با پیش کشیدن ایستارهای شهروندان و ایجاد شک و تردید در ایستارها و مباحثه با آنها ] یا نماینده ایشان [ سعی در تغییر نگرش آنها دارد . اما زمانی که نگرشی در شهروندان وجود دارد ] موافقان [ دیگر مقاومتی برای کسب اطلاعات بیشتر بروز نمی دهد و به راحتی در مسیر ارتباط و تبلیغات قرار می گیرد ، که نتیجه آن تثبیت و تقویت نگرش‌های موجود است ، و حتی اگر اطلاعات موافق و مخالف به صورت دیالوگ در اختیار آنها قرار داده شود احتمال شک و تردید در باورهای گذشته آنها نیز ایجاد و این خود ضد تبلیغات محسوب می‌شود . رویکرد دوم در استفاده از تبلیغ یکسویه و دوسویه در نظر داشتن ، میزان سواد ، فرهیختگی و اطلاعات مخاطبان تبلیغات می باشد . فرهیختگان و افراد با اطلاعات و تحصیلات بالا ، خود را صاحب اندیشه و خرد می دانند و هر گونه اطلاعات یکسویه را تحمیق خود محسوب و در برابر آن مقاومت می‌کنند . در اینگونه مواقع باید نوع تبلیغ ، دیالوگی و دوسویه باشد و یک نماینده از سوی فرهیختگان نیز در مباحثه وجود داشته باشد . ] و اگر مونولوگ مانند مقاله نیز می خواهد باشد فقط باید اطلاعات به فرهیختگان داده شود و نتیجه گیری را بر عهده خود آنها قرار داد . [ اما شهروندان معمولی که از دانش لازم برخوردار نبوده ، توان تجزیه و تحلیل کمتری دارند چنانچه همزمان اطلاعات موافق و مخالف یک موضوع را دریافت دارند ، احتمالاً در نتیجه گیری مطلوب به خطا خواهند رفت . در اینگونه مواقع استفاده از تبلیغات یکسویه یا همان مونولوگ مناسبتر است. ] و اگر به صورت مقاله یا گفتاری است حتماً باید نتیجه گیری و خواسته مورد نظر ، بیان شود [