۱۳۹۲ دی ۸, یکشنبه

اولین رساله کارشناسی ارشد با موضوع "بررسی ویژگی‌های افراد با گرایش جنسی متفاوت" در دانشکده روانشناسی دانشگاه تهران

از سوی دیگر اهمیت این دست پژوهش‌ها زمانی آشکار می‌شود که به این واقعیت توجه کنیم، که گرایش‌های جنسی متفاوت، در کشور ما نه تنها برای مردم عادی بلکه برای دانشگاهیان و کارگزاران اجتماعی موضوعی نسبتا ناشناخته است و نگاه قالب در محیط آکادمیک، نگاهی سوگیرانه و غیرعلمی است.
در بسیاری از جوامع ، جنس و میل جنسی به منزله تابوست . در حالیکه نازلترین جایگاه آن همسان و همسنگ با تشنگی ، گرسنگی و نیاز به غذا و خواب می باشد . جنس و میل جنسی معضل نیست ، بلکه سرکوب کردن یا سکوت نمودن در برابر آن و ایجاد ابهام و اغفال پیرامون آن به مشکل می انجامد . جهالت و نا آگاهی و افراط و تفریط دو خطر اصلی در تعامل انسان با جنسیت و تمایلات جنسی است ، که چنانچه با چشم فرو بستن بر حقایق ، سرکوب واقعیات و رهبانیت های غیر علمی و غیر منطقی توام گردد، میتواند ویرانگر و فاجعه آمیز باشد و چه بسا ، خود آغاز و ابتدای انحراف و مبدا و منشا خطا و اشتباه شود. هرچند قریب به چهل سال از زمانی که انجمن روانپزشکی امریکا تـفاوت در گرایش جنسی را به عنوان یک طبقه تشخیصی کنار گذاشت، می گذرد، ولی مسائل علمی مطرح شده پیرامون این پدیده همچنان در سراسر دنیا ادامه دارد.در جوامع پیشرفته، جدا از قضاوت های اخلاقی، فرهنگی و مذهبی که درمورد اقلیت های جنسی وجود دارد، وضعیت این قشر مورد بررسی مردم شناسان، روانشناسان و جامعه شناسان قرار گرفته است. زیرا به دلیل چالش های اخلاقی مطرح شده پیرامون گرایش های جنسی متفاوت ، این قشر دراغلب جوامع، به حاشیه رانده شده و با مشکلاتی روبرو هستند. اقلیت های جنسی به دلیل تعارضاتی که میان گرایش جنسی آن ها و هنجارهای اخلاقی و فرهنگی جامعه وجود دارد، اغلب بطور جدی و بیش از دیگر افراد در معرض افسردگی و نا امیدی، سوء مصرف الکل و مواد قرار می گیرند.عده ای از اقلیت های جنسی به دلیل احساس گناه و نفرت از خویشتن، خودکشی می کنند و نرخ خودکشی در میان اقلیت های جنسی در تمامی جوامع بسیار بالا است و طیفی از مشکلات مربوط به سلامت روان در این قشر مشاهده می شود . درجوامع سنتی تر مانند ایران، احتمال تن دادن به ازدواج در این افراد، به دلیل فشارهای خانواده و اجتماع بیشتر است. ازدواج هایی که اغلب به شکست می انجامد و توأم با مشکلات زناشویی و عاطفی و مراجعه برای دریافت خدمات بهداشت روان است. با این حال، مشکلات این قشر همچنان مسکوت باقی مانده و گاها از سوی متولیان جامعه ،وجودشان انکار شده ، که تنیجه آن ،عدم آگاهی جامعه ، مسولین آموزشی پرورشی ، خانواده ها و والدین در این باره میباشد.برخی اقلیت های جنسی را بیمار دانسته و محتاج درمان ، و برخی دیگر نه تنها گرایش جنسی متفاوت را بیماری نمی دانند ، بلکه اعمال آنها را بزهکارانه و منافی عفت به حساب می آورند و مسلما این امر ، در درجه اول عواقب و صدماتی را متوجه اقلیت های جنسی و خانواده ی آنها کرده و متعاقب آن بر کلیت جامعه تاثیر گذار است . از سوی دیگر اهمیت این دست پژوهش ها زمانی آشکار میشود که به این واقعیت توجه کنیم ، که گرایش های جنسی متفاوت در کشور ما نه تنها برای مردم عادی بلکه برای دانشگاهیان و کارگزاران اجتماعی موضوعی نسبتا ناشناخته است و نگاه قالب در محیط آکادمیک ،نگاهی سوگیرانه و غیر علمی است که از عوامل اصلی این موضوع میتوان به عدم انجام پژوهش در این زمینه و عدم وجود منابع در خور که گرایشهای جنسی متفاوت را مورد مداقه و برسی علمی قرار داده باشد ؛ اشاره کرد . حتی بخش قابل توجهی از متخصصان بهداشت روان اطلاعات کافی درمورد چگونگی برخورد با مراجعان این قشر ندارند.با وجود طبیعت پیچیده و مشخص نبودن علت اصلی گرایشهای جنسی متفاوت و با توجه به مسائل اجتماعی – فرهنگی – مذهبی می توان ادعا کرد در کشور ما در این خصوص هنوز هیج کار پژوهشی در خورتوجهی صورت نگرفته و بیشتر توجیهات عمومی جنبه پاک کردن صورت مسئله را داشته است .اما اگر گرایشهای جنسی متفاوت را بشناسیم میتوان جهت آسان کردن فرایند هویت یابی و حل تعارضات در مواجه با ارزشهای اجتماعی و پذیرش گرایش جنسی ، اقدام به توانمند سازی آنها و آگاهی بخشی به متولیان پرورشی و والدین جهت فرزند پروری مناسب و آگاهانه نمود . امید است این پژوهش و یافته های آن در محیط آکادمیک تاثیرگذار باشد و سر آغازی برای انجام تحقیقات بیشتر در این زمینه گردد.