۱۳۸۹ اسفند ۱۵, یکشنبه
این بود تمام آنچه که می خواستم
اندکی آغــوش
وکمی شانه
تنهـا به وسعت یک پیشانـی
برای شکستن بغض فرو خورده ی مَردی
که سالهـا،خودش بود و خودش
این بود تمام آنچه که می خواستم
این بود
در این برهوت روزمرگی
تمام آنچه که می خواستم
این بود
اندکی آغـوش،وکمی شـانه .
۲ نظر:
ناشناس
۱۷ اسفند ۱۳۸۹ ساعت ۱۴:۱۹
اندکی آغـوش،وکمی شـانه ...
پاسخ
حذف
پاسخها
پاسخ
ناشناس
۱۹ اسفند ۱۳۸۹ ساعت ۱۹:۲۶
che ghane.merci nia khan
پاسخ
حذف
پاسخها
پاسخ
افزودن نظر
بارگیری بیشتر...
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
اندکی آغـوش،وکمی شـانه ...
پاسخحذفche ghane.merci nia khan
پاسخحذف