۱۳۸۹ مرداد ۷, پنجشنبه

گریستن و گریاندن از تکالیف دوران غیبت



همواره در باب اعتقاد مسلمانان به ظهور فردی به عنوان منجی عالم بشریت بحث ها وروایات زیادی گفته و شنیده شده است.
اینان معتقدند منجی مذکور قرنها پیش ،از دیدگان مردم عامی و بی بصیرت غیب، وقرار است در قرون آتی بر روی جهانیان رخ بنماید.
اما وقتی یک ایدئولوژی از رویدادهایی که قرنها پیش رخ داده است وام گرفته میشود،
طبیعی ست برای حفظ وپاسداشت این اندیشه بانیان آن دست به اقداماتی هر چند مضحک و خرافی خواهند زد.
تعیین تکالیف و وظایف در زمان غیبت حضرت منجی از سوی دین پیشگان برای دین مداران عام یکی از بارزترین تلاشهای اینان
برای زنده نگاه داشتن اندیشه مهدویت بوده است.
قصد نگارنده در این مقال به هیچ عنوان تایید یا رد این تفکر از مبنا نمی باشد.تنها میخواهم به یکی از تکالیف دوران غیبت اشاره کنم،که براستی این حد از تحجر نزد مبلغان حضرت منجی برایم شگفتی آور بود.!
چندی پیش تکه کاغذهای کوچکی در خیابان نظرم را به خودجلب کرد.وقتی کاغذ را برداشتم وخواندم 3مورد از تکالیف مسلمانان روی آن به این مضمون درج شده بود.
* گریستن و گریاندن وخودرا به گریه کنندگان،شبیه نمودن در فراق حضرت
*شناخت علائم ظهور
*تشکیل مجالس ذکر فضایل آن حضرت
مکیال المکارم ج 2
اگر موارد دوم وسوم را هم فاکتور بگیریم،براستی که همان وظیفه اول گویای یک تاریخ است و بس...
مردمانی که صدها سال گریستند و گریاندند وجالب اینکه سالوس مابانه خود را به حالت گریه درآوردند.
وتاریخ جمهوری اسلامی پراست از وقایع و رخدادهای گریه آور،و تقویمشان بر پایه هجرت محمد بادیه نشین
لبریز از مناسبت های خون آلود.
براستی که چه آسان میتوان ملتی را گریاند و قومی را سردرگریبان و چشم به انتظار نگاه داشت.
مردمانی که حتی تحمیل اشک وناله را به خود و بدتر از آن به دیگران از تکالیف روزمره شان می بینند،
و دکاندارانی که زیرکانه به تماشا نشسته اند.
شریعتی که باید قرن ها بگرید تا کسی از پس تاریخ ملت همسایه بیاید وعدالت ورفاه را ارزانی کند.
لابد آن موقع دیگر خواهند خندید..!
آری،خمینی بیهوده نگفت که هر چه داریم از گریه داریم.../

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر