حس
میکنم علی به خاطر صلاح من باهام کات کرد؛ من اینو نمیخواستم؛ هر چند
بارها به زبون آورده بودم یا نابودم کن یا باور؛ اونم میگفت نابودت نمیکنم،
باورت هم دارم... راستش انتظار نداشتم نابودم کنه؛ الان نزدیک به یک ماه
شد که هیچ رویی به من نشون نداده؛ دقیقا از همون روزی که اومد خونمون و بهش
بیپرده گفتم گی هستم و براش توضیح دادم که ماجرا از چه قرار است و من
انتظاری ازت ندارم؛ فکر نمیکردم اینقدر بد روش تاثیر بذاره؛ به روی خودش
نیاورد اون موقع اما اثرش بعدن معلوم شد که دیگه طرف من نیومد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر