مدتها پیش بود که ایدهای با مضمون یادآوری امام نقی به شیعیان در شبکههای مجازی شکل گرفت و ظرف مدت کوتاهی تبدیل به کمپینی وسیع از طنزهای کوتاه و بلند در فیسبوک، توئیتر و فرندفید شد و پس از آن بود که جمع کوچکی از شیعیان تکانی به خود دادند و به خاطر گرامیشان آمد که امامی هم در ته جدول لیگ 12 تیمیشان حضور دارد که گویا تاکنون مورد کملطفی قرار گرفته است. خاطرم هست همان زمان به همت بلند تعدادی بچه شیعهی خودجوش وبلاگی برای مقابله و شناسایی هتاکین ایجاد شد و با برداشتن و انتشار اطلاعات شخصی از صفحات فیسبوک ایرانیانی که در آن پیج، عضویت فعال داشتند، سعی در ترساندن جمعیتِ یادآور کردند. البته که بیشتر تلاشی مذبوحانه بود. پیش از این تصور میشد امام و هوادارانش از حاشیه به دورند و چندان علاقهای به قرار گرفتن زیر نور فلاش دوربینها و رویارویی با میکروفونها و تصاویر تلویزیونی ندارند و ترجیح میدهند به دور از مطبوعات در همان انتهای جدول شوت بزنند. اما دیری نپایید که آوازهی نقی و قابلیتهای نهفتهاش پس از هزارواندی سال رسانهای شد و رفتهرفته وی با حضور فعال در عرصههای مختلف اجتماعی، فرهنگی، هنری و سیاسی، خود را به صدر توجهات عمومی رساند، به طوری که به همراه هر اتفاق و خبری که در جامعه رخ میداد بلافاصله واکنش یا روایت نقی هم از آن واقعه نقل و منتشر میشد و این مهم برای هواداران دستاوردی ارزشمند تلقی میشد، چرا که امام توانسته بود به طرز معجزهآسایی خود را از انتهای لیگ بالا بکشد. این مرز از محبوبیت تا بدانجا پیش رفت که در هفتههای اخیر امام با وارد شدن به متن ترانهای از شاهین نجفی و ایفای نقش به عنوان شخصیت اول آن روایت، بالاخره توانست توجه ملایان و همکاران سابق خود را در حوزههای علمیه جلب کرده و کار تا بدانجا بالا گرفت که آخوندهایی که تا دیروز جز رگهای عضو شریفشان چیزی متورم نمیشد، این بار رگ غیرت شیعیشان نیز در همان ابعاد رشد کند و سرانجام دستور به قتل خوانندهی مذکور دادند.
پس از این تجربه بود که میتوان به جرات ادعا کرد "کمپین یادآوری امام نقی به شیعیان" به بار نشست و امام مورد بحث که تا دیروز، مظلوم و بیحاشیه تلقی میشد امروز دیگر تنها در صدر توجهات غیرمسلمانان و به منظور طنز نیست و خودِ شیعیان هم از طرق مختلف سعی در تجلیل از ارزشهای آن نقی بزرگوار دارند. در یکی از آخرین اقداماتشان در عرصه مجازی اعلام کردهاند برای پاسخ به خوانندهی صهیونیست (شاهین نجفی) شب شهادت امام نقی که نگارنده دقیقا نمیداند سالگرد چندم ایشان است و حوصلهی تحقیق هم در این زمینه ندارد، قرار است به مدت 10 دقیقه تمامی سایتهای ایرانی قطع و برای کاربران زیارت جامعهی کبیره که متعلق به امام دهم هست پخش شود. البته پانوشت هم شده است که این اقدام خودجوش و در اختیار مدیران سایتها است.
از این موضوع که بگذریم و پا به فضای خارج از مجاز و دنیای شهری بگذاریم چندین روز است که در قم بیلبوردهای مختلفی به مناسبت سالگرد امام مذکور در جایجای شهر نصب شده است که حاوی اطلاعاتی پیرامون مراسم عزاداری برای نقی میباشد. اما نکاتی هم در خود جا داده است که برای من جالب توجه مینمود. اول اینکه باید به حجم وسیع این بیلبوردها اشاره کنم که تهیهاش نیازمند بودجهای نه چندان محدود است. به دیگر بیان این هزینهها را باید از مضرات یادآوری به شمار آورد! مورد دوم به عنوان آن باز میگردد که به راستی مرغ پخته را نیز به خنده وامیدارد. "دستههای عزاداری فداییان امام هادی" آخر امام مرده مگر نیاز به فدایی دارد! از آن گذشته تا سال پیش هیچ کدام از این دستهها و عزادارها وجود خارجی نداشتند و تنها اف.سی حسین که در جایگاه سوم لیگ حضور دارد توان دستهسازی در بین شیعیان داشت و گویا از فصل جدید میبایست نقی را به عنوان رقیبی سرسخت به شمار آورد. اما جالبتر از همه که گواه کلام پیشین هم هست نوشتهایست که زیر عنوان ذکر شده است. "لبیک یا خامنهای لبیک یا حسین است" از هر چه بگذریم این قسمتش برای من شیرینتر و البته درکناپذیرتر بود! گویا نقی آنقدر معروف و شناخته شده است که خامنهای و حسین هم برای چهره کردن خود دست به دامان ایشان شدهاند.
به هر روی آنچه نمایان و کتمان ناپذیر است روند سریع و روبهرشد تقدسزدایی از بتوارههاییست که صدها سال در اذهان جامعه از کوچک و بزرگ پرورش داده بودند و امروز هر چه بر گسترهی رسانهها و ارتباطات جمعی افزوده میشود، دیوارهای سانسور و عقبماندگی بیش از پیش فرو ریخته و این به بزرگتر شدن شعاع دایرهی شعور و بالابردن آستانهی تحمل در برابر نقد و به چالش کشیدن عقاید فردی خواهد انجامید که در این مسیر استفاده از طنز در هر شکل و فرمی همیشه راهگشا بوده است. به امید آنکه زدودن هر جریان خرافی که عمدتا ریشه در باورهای مذهبی عموم دارد، بتواند یک گام ما را به سوی جامعهای ایدهآل و فرهنگی دموکرات سوق دهد.