کار هم که نداشته باشی پول
نداری؛ پول هم که نداشته باشی حوصله زندگی رو نداری؛ از طرفی این
بیانگیزه بودن هم برای من خیلی بد بوده؛ یعنی وقتی کسی تو زندگیم نیست
انگیزه و دلیلی هم نمی بینم خودم رو خسته کنم برای کار؛ وقتی کسی نباشه که
براش خرج کنی دیگه پول میخوای چی کار؛ الان سه سال بیشتر میشه که برای خودم یه تیکه لباس هم نگرفتم؛ در عوض این یکی دو ماهی که با علی بودم
همه فکر و ذهنم این بود که پول جور کنم تا وقتی میریم بیرون یه چیزی بگیرم
یا هر بار که میبینمش دست خالی نرم پیشش؛ قدرت عشق موثر بود؛ تا حدی که
برای یه آدم بیکار قابل قبول باشه پول جور میشد، البته که دیگه تموم شد...
الان دو هفتهای هست شاید ده هزار تومن هم خرج نکرده باشم؛ اونم فقط کرایه
ماشین بوده... بیرون هم میرم دلم میخواد پیاده باشم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر