سهشنبه به خاطر کیسی که مرجان بهم گفته بود و ازم
کمک خواسته بود یاد سررسید قهوهایم افتادم که دست علی بود؛ شب حدود یک بود
بهش پیام دادم: "شب بخیر، موردی پیش اومده، میتونم فردا سررسید قهوهای رو
داشته باشم؟" حدود 3 بود جواب داد: "سلام، بله چشم، حتما، تو فکر بودم
امروز یا فردا پس بدم بهت" البته میدونم که تو همچین فکری نبود؛
اثباتش هم این که فردا نیومد سراغم که سررسید رو پس بده و خبری ازش نشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر