پیچیده و طولانی نیست...
درد عشق و تنهایی هست و درمانش هم زمان و رهایی... واقعیتش یه مدت کوتاهی
هست از یکی خوشم اومده، اما خب راهی به هم نداریم؛ به دنیای ما تعلق نداره؛ استریت هست؛ سالها بود تو همچین شرایطی قرار نگرفته بودم؛ نمیدونم
چرا تو این چند ماه آخر اینطوری شد... خوب میشه خودش لابد؛ چارهای جز
نیست. منی که فکر میکردم خیلی بامنطق و باشعور هستم و همیشه بر این بودم با
استریتها رابطه عاطفی ایجاد نکنم و همیشه هم موفق بودم، نمیدونم چرا
اینبار از دستم در رفت... خب آدم مسئول تصمیمهایی هست که میگیره؛ همون
حکایت خربزه و پس لرزههاش؛ یه مدت بگذره فراموش میشه؛
یعنی راه دیگهای هم نیست؛ من هم برمیگردم به زندگیم و برنامهای که
برای آیندهم داشتم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر